امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود