کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود