با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود