ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
ایرانم! ای از خونِ یاران، لالهزاران!
ای لالهزارِ بی خزان از خونِ یاران!
آیا چه دیدی آن شب، در قتلگاه یاران؟
چشم درشت خونین، ای ماه سوگواران!...
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام