رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار، ابر بهاری، ببار! کافی نیست