امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است