این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟
آسمان زیر سُم مرکب او حیران است
پروانه شد تا شعلهور سازد پرش را
پیچید در شوق شهادت باورش را
ماه است و آفتابیام از مهربانیاش
صد کهکشان فدای دل آسمانیاش
این جوان کیست كه گل صورت از او دزدیدهست؟
سیزده بار زمین دور قدش گردیدهست