میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
با توام ای دشت بیپایان سوار ما چه شد
یکّهتاز جادههای انتظار ما چه شد
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی