ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
با توام ای دشت بیپایان سوار ما چه شد
یکّهتاز جادههای انتظار ما چه شد