ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
با توام ای دشت بیپایان سوار ما چه شد
یکّهتاز جادههای انتظار ما چه شد
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...