ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام