فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد
خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد
چهل غروب جهان خون گریست در غم رویت
چهل غروب، عطش سوخت، شرمسار گلویت
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت
همای اوج سعادت به شانۀ خلقت
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟