از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت