رسیدی و پر و بال فرشتهها وا شد
شب از کرانۀ هستی گذشت و فردا شد
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
گواه سیرۀ عشق است داغداری ما
به باغبانی درد است لالهکاری ما
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم