قلم به دست گرفتم که ماجرا بنویسم
غریبوار پیامی به آشنا بنویسم
به یاد دستِ قلم، تا بَرَم به دفتر، دست
به عرض عشق و ارادت، شوم قلم در دست
این قافله را راحله جز عشق و وفا نیست
در سینهٔ آیینه، جز آیین صفا نیست
گمان مکن پسرت ناتنیبرادر بود
قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود