ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
بهارا! حال زارم را بگویم؟
دل بی برگ و بارم را بگویم؟
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم