ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
از زخم شناسنامه دارند هنوز
در مسجد خون اقامه دارند هنوز
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
ز آه سینۀ سوزان ترانه میسازم
چو نی ز مایۀ جان این فسانه میسازم