عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی