گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده