تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی