عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده