ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار، برملا خواهد شد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد