کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را