الا قرار دل و جانِ بیقرار ظهورت!
کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟
تو ای تجلّی عصمت! ظهور خواهی کرد
به جام لاله، شراب طهور خواهی کرد
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند