ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته