وقتی در خانۀ علی میلرزد
دنیا به بهانۀ علی میلرزد
سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم