گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده