مگر در ساعت رفتن دلم جا مانده بود اینجا؟
که از پی کفشدارانش مرا خواندند زود اینجا
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است