عمری به اسارت تو بودم ای مرگ
لرزان ز اشارت تو بودم ای مرگ
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار