آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
دستی كه طرح چشم تو را مست میكشید
صد آسمان ستاره از آن دست میكشید
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد