کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده