ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد؟
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست