موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
احساس از هفت آسمان میبارد، احساس
بوی گل سرخ است يا بوی گل ياس؟
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری...