پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست