گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
انبوه تاول بر تنت سر باز کرده
این هم نشان دیگری از سرفرازیست
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش