بهارا! حال زارم را بگویم؟
دل بی برگ و بارم را بگویم؟
عشق با نامِ شما درصددِ تاختن است
نام تو معنی دل بردن و دل باختن است
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
خاموش ولی غرق ترنّم بودی
در خلسۀ عاشقانهات گُم بودی
مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد