مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است
حرفهایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است
قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
طبع و سخن و لوح و قلم گشته گهربار
در مدح گل باغ علی، میثم تمار
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
چون نخل، در ایستادگی، خفتن توست
دل مشتری شیوۀ دُرّ سفتن توست
جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده