تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است