ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام