هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است