کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را