مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را