ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست