موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
احساس از هفت آسمان میبارد، احساس
بوی گل سرخ است يا بوی گل ياس؟
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری...
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز