گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده