ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی