صلاة ظهر شد، ای عاشقان! اذان بدهید
به شوق سجده، به شمشیر خود امان بدهید
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند
که تیرها همه آمادهٔ هدف شدهاند