تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
این آفتاب مشرقی بیکسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد