آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها