سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد